لايَنبَغى لِمَن لَم يَكُن عالِما أَن يُعَدَّ سَعيدا؛ كسى كه بهره اى از دانش ندارد معنا ندارد كه ديگران او را سعادتمند بدانند. امام صادق (ع)
<-Text3->
عنوان پاسخ بازدید توسط
تاریخ : چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391
نویسنده : پارسین

وقتی کسی مشغول تعریف کردن حادثه مهمی است که برایش رخ داده، با تعریف قصه دیگری درباره خودت از او پیشی نگیرو صحنه را به او واگذار

 
پیش از جواب دادن به کسی که تو را از کوره به در کرده ،یکساعت به خودت فرصت بده تا آرام شوی، اگر موضوع خيلي مهم است به خودت یک شب تا صبح وقت بده.
 

معاینات منظم پزشکی و دندانپزشکی داشته باش
میز کار و محیط کارت را مرتب نگه دار
از افراد منفی دوری کن
 
شرافتمند باش
 
برای دفاع در مقابل انتقادی که از تو می شود وقت تلف نکن
 
از اینکه به دیگران بگویی چه طور کاری را انجام دهند پرهیز کن در عوض به آنها بگو چه کاری باید انجام گیرد. خواهی دید که آنها با راه حلهای خلاقه شان تو را شگفت زده خواهند کرد.
 
هر گز از کسی که چک حقوقت را امضاء می کند انتقاد نکن، اگر از کارت راضی نیستی استعفاء کن
 
 
مثل مثبت ترین و پرشور ترین کسی شو که می شناسی
 
نگران نباشی که مبادا نتوانی بهترین چیزها را به فرزندانت بدهی، بهترین آنچه می توانی به آنها بده.
 
کیفیت یک محله را از روی رفتار مردمی که در آن زندگی می کنند بسنج
 
به همه موجودات زنده احترام بگزار
 
اتومبیلی را که امانت گرفته ای با باک پر پس بده
 
مواظب سرعتت باش
 
به جز مواردی که به مرگ و زندگی مربوط است همواره خود را رها کن هیچ چیز آن قدر که در ابتدا به نظر می رسد، مهم نیست.
 
اجازه نده تلفن مزاحم لحظات مهم شود. تلفن برای استفاده توست نه استفاده ی تلفن کننده.
 
وقتی کسی تورا بغل می کند اجازه بده خودش هم رهایت کند تو پیشدستی نکن
 
هرگز بابت کاری که تمام نشده پولی نپرداز
 
چه وسعت برسد و چه نرسد، خانواده را به سفر تعطیلات ببر، خاطراتش قیمت ندارد  
 
مشتری دکانهای محله ات باش حتی اگر کمی گران تر بفروشند
 
هرگز توان خودت را در تغییر دادن خویش، دست کم نگیر
 
هرگز توان خودت را در تغییر دادن دیگران، دست بالا نگیر.
 
خودت را به راحتی زیر دست و پا نینداز، یاد بگیر که کوتاه و مودبانه "نه" بگویی

|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ : چهار شنبه 30 فروردين 1391
نویسنده : پارسین

 

خبرگزاری فارس: 4 خوراکی برای چربی سوزی

شکلات


باید گفت که قبل از این هم بسیار در مورد خواص این ماده غذایی خوشمزه و تاثیرات مثبت آن خصوصا بر روی سیستم قلب و گردش خون شنیده بودیم. اما بر اساس جدیدترین تحقیقات که در سال 2011 صورت گرفت است ، مشخص شده است که کاکائو حاوی آنتی اکسیدانی به نام " epicatechins " است که باعث می شود تا اولا رگ ها و موی رگ ها در قلب تقویت و ترمیم بشوند و ثانیا از میزان ذخیره سازی چربی در بدن انسان کاهش پیدا کند.

پنیر

بسیاری از افرادی که رژیم غذایی دارند سعی می کنند تا لبنیات و خصوصا پنیر را از برنامه غذایی خود حذف کنند و این اشتباهی بزرگ است. بر اساس تحقیقات انجام گرفته در دانشگاه تنسی در آمریکا مشخص شده است که افرادی که روزی 3 بار از مواد غذایی لبنی استفاده می کنند چربی بیشتری می سوزانند و البته فراموش نکنید که لبنیات حاوی کلسیم فراوانی است که برای استخوان سازی بسیار مهم و حیاتی است و افرادی که کلسیم کافی دریافت نمی کنند عموما چربی بیشتری ذخیره می کنند.

روغن نارگیل

شاید بسیاری تصور کنند که روغن نارگیل بیشتر برای موهای انسان و حالت دادن به آن به کار می رود اما حقیقت این است که این روغن این میوه دارای نیز دارای خاصیت چربی سوزی است و همچنین در تحقیقاتی که در سال 2009 در کشور برزیل بر روی زنان انجام شده است مشخص شده است که روغن نارگیل باعث کاهش کلسترول مضر خون نیز می شود.

خشکبار

انواع خشکبار مثل : بادام ، گردو ، فندق ، پسته و.. حاوی اسید چرب مفید امگا 3 هستند که برای حفظ سلامت قلب انسان بسیار مفید است. در عین حال این خوراکی ها با فعال کردن سیستم متابولیسمی بدن انسان باعث می شوند که روند چربی سوزی در بدن انسان تسریع شود.این خوراکی ها همچنین حاوی مقدار زیادی فیبر هستند که باعث می شود تا انسان کمتر احساس گرسنگی کرده و بالطبع کمتر غذا مصرف کند.


|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
موضوعات مرتبط: باشگاه کیوکشین کای کاراته کوثریزدسرچشمه زارچ , ,
تاریخ : سه شنبه 29 فروردين 1391
نویسنده : پارسین
با توجه به رمز و راز و ابهاماتی که درباره سایر کرات و جهان های دیگر وجود دارد، همواره شاهد ترسیم چهره ای عجیب و خشن از آنها بوده ایم. اما کره ای که منزلگاه ما محسوب می شود نیز حقایق جالب توجه و رازآلودی را به خود اختصاص داده است: از کوه های آتشفشانی، سقوط شهاب سنگ ها و برخوردهای فاجعه بار صفحات سنگی تا شگفتی ها و چرخه های عجیب زندگی در اقیانوس ها.

در این میان وجود سردترین، داغ ترین، مرتفع ترین و پست ترین مناطق در کره زمین نیز جذابیت های خاص خود را دارد. از این رو، در چند بخش برخی از حقایق جالب توجه آن را بررسی خواهیم کرد. 
 
زمین به عنوان منزلگاه ما سومین سیاره در منظومه شمسی و به عنوان تنها جهانی که دارای اتمسفر با اکسیژن آزاد، اقیانوس هایی متشکل از آب مایع و بزرگترین مکانی که حیات بر روی آن جریان دارد، شناخته می شود.
 
 
 
شکل زمین یک کره کامل نیست. همانطور که زمین در حال چرخش است نیروی گرانش به سمت مرکز این سیاره و یک نیروی گریز از مرکز به سمت خارج، آن را تحت تاثیر قرار می دهند. اما از آنجایی که نیروی مخالف گرانش، مستقیما بر محور زمین اعمال شده و محور زمین نیز کج است، نیروی گریز از مرکز در خط استوا بر خلاف نیروی گرانش اعمال نمی شود.
 
 
 
اگر بخواهید خط استوا را دور بزنید، باید فاصله ای برابر با 24 هزار و 901 مایل (40 هزار و 75 کیلیومتر) را طی کنید.
 
 
 
شاید احساس کنید که ثابت بر روی زمین ایستاده اید، اما در واقع به سرعت در حال حرکت هستید. بسته به نقطه ای که در آن قرار دارید، می توانید با سرعت بیش از هزار مایل در ساعت در فضا دور بزنید. خط استوا شاهد بیشترین سرعت چرخش و قطب های شمال و جنوب بدون چرخش هستند.
 
 
 
کره زمین نه تنها به دور خود می چرخد بلکه با سرعت 67 هزار مایل (107 هزار و 826 کیلومتر) به دور خورشید نیز می چرخد.
 
 
 
محققان سن زمین را بوسیله بررسی قدیمی ترین صخره های این سیاره و شهاب سنگ هایی که بر روی آن یافت شده، محاسبه کرده اند (شهاب سنگ ها و زمین به صورت همزمان در زمان تشکیل منظومه شمسی شکل گرفته اند). بر همین اساس سن تقریبی زمین 4.54 میلیارد سال برآورد شده است.
 
 
 
زمینی که بر روی آن حرکت می کنید، همواره در حال بازیافت و تغییر است. در چرخه صخره زمین که البته یک چرخه کامل نیست، سنگ های آذرین به سنگ های رسوبی و سپس به سنگ های دگردیس تبدیل شده و این روند مجددا تکرار می شود.
 
 
 
ماه لرزه یا زمین لرزه بر روی ماه نیز رخ داده اما نسبت به زمین کمتر شایع بوده و شدت کمتری دارد. بنابر اعلام دانشمندان، به نظر می رسد ماه لرزه ها بواسطه تنش های جزر و مدی مرتبط با فاصله متغییر بین زمین و ماه رخ می دهند. این پدیده در اعماق ماه بیشتر روی می دهد.
 
 
 
تا سال 2011، بزرگترین زلزله آمریکا در بیست و هشتم مارس 1964 به قدرت 9.2 ریشتر در "پرینس ویلیام ساند" در آلاسکا رخ داد. قویترین زلزله جهان نیز در بیست و دوم ماه می 1960 به قدرت 9.5 ریشتر در شیلی رخ داد.
 
 
 
جایزه داغ ترین نقطه زمین به العزیزیه در لیبی تعلق داشت که در سیزدهم سپتامبر 1922، ایستگاه هواشناسی درجه حرارت 136 درجه فارنهایت (57.8 درجه سلسیوس) را برای آن ثبت کرده است. اما پس از آن این عنوان به "گندم بریان" تپه ای به مساحت ۴۸۰ كیلومتر مربع در دشت لوت ایران رسید. تپه مذکور كه از گدازه های سیاهرنگ آتشفشانی پوشیده شده،  در سایه در تابستان دمایی معادل ۶۷ درجه سلیسوس دارد و در حقیقت قطب گرمایی كره زمین بشمار می رود.
 

منبع زیست نیوز


|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ : دو شنبه 28 فروردين 1391
نویسنده : پارسین

شهری بود که همه اهالی آن دزد بودند...!

شبها پس از صرف شام، هرکس دسته کلید بزرگ و فانوس را برمیداشت و از خانه بیرون میزد؛ برای دستبرد زدن به خانه یک همسایه !

حوالی سحر با دست پر به خانه برمیگشت، به خانه خودش که آن را هم دزد زده بود !!!

به این ترتیب، همه در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی میکردند؛ چون هرکس از دیگری می دزدید و او هم متقابلاً از دیگری، تا آنجا که آخرین نفر از اولی می دزدید...

داد و ستدهای تجاری و به طور کلی خرید و فروش هم در این شهر به همین منوال صورت میگرفت؛ هم از جانب خریدارها و هم از جانب فروشنده ها دولت هم به سهم خود سعی میکرد حق و حساب بیشتری از اهالی بگیرد و آنها را تیغ بزند و اهالی هم به سهم خود نهایت سعی و کوشش خودشان را میکردند که سر دولت را شیره بمالند و نم پس ندهند و چیزی از آن بالا بکشند؛ به این ترتیب در این شهر زندگی به آرامی سپری میشد. نه کسی خیلی ثروتمند بود و نه کسی خیلی فقیر و درمانده...!

روزی، چطورش را نمیدانیم؛ مرد درستکاری گذرش به شهر افتاد و آنجا را برای اقامت انتخاب کرد و شبها به جای اینکه با دسته کلید و فانوس دور کوچه ها راه بیفتد برای دزدی، شامش را که میخورد، سیگاری دود میکرد و شروع میکرد به خواندن رمان...

دزدها میامدند؛ چراغ خانه را روشن میدیدند و راهشان را کج میکردند و میرفتند...

اوضاع از این قرار بود تا اینکه اهالی، احساس وظیفه کردند که به این تازه وارد توضیح بدهند که گرچه خودش اهل این کارها نیست، ولی حق ندارد مزاحم کار دیگران بشود و هرشبی که در خانه میماند، معنیش این بود که خانواده ای سر بی شام زمین میگذارد و روزبعدهم چیزی برای خوردن ندارد !!!

بدین ترتیب، مرد درستکار در برابر چنین استدلالی چه حرفی برای گفتن میتوانست داشته باشد؟ بنابراین پس از غروب آفتاب، او هم از خانه بیرون میزد و همانطور که از او خواسته بودند، حوالی صبح برمیگشت؛ ولی دست به دزدی نمیزد ، آخر او فردی بود درستکار و اهل اینکارها نبود.

میرفت روی پل شهر میایستاد و مدتها به جریان آب رودخانه نگاه میکرد و بعد به خانه برمیگشت و میدید که خانه اش مورد دستبرد قرار گرفته است...

در کمتر از یک هفته، مرد درستکار دار و ندارد خود را از دست داد؛ چیزی برای خوردن نداشت و خانه اش هم که لخت شده بود. ولی مشکل این نبود !

چرا که این وضعیت البته تقصیر خود او بود. نه! مشکل چیز دیگری بود. قضیه از این قرار بود که این آدم با این رفتارش، حال همه را گرفته بود!

او اجازه داده بود دار و ندارش را بدزدند بی آنکه خودش دست به مال کسی دراز کند. به این ترتیب، هر شب یک نفر بود که پس از سرقت شبانه از خانه دیگری، وقتی صبح به خانه خودش وارد میشد، میدید خانه و اموالش دست نخورده است؛ خانه ای که مرد درستکار باید به آن دستبرد میزد.

به هر حال بعد از مدتی به تدریج، آنهایی که شبهای بیشتری خانه شان را دزد نمیزد رفته رفته اوضاعشان از بقیه بهتر شد و مال و منالی به هم میزدند و برعکس، کسانی که دفعات بیشتری به خانه مرد درستکار (که حالا دیگر البته از هر چیز به درد نخوری خالی شده بود) دستبرد میزدند، دست خالی به خانه برمیگشتند و وضعشان روز به روز بدتر میشد و خود را فقیرتر میافتند...

به این ترتیب، آن عده ای که موقعیت مالیشان بهتر شده بود، مانند مرد درستکار، این عادت را پیشه کردند که شبها پس از صرف شام، بروند روی پل چوبی و جریان آب رودخانه را تماشا کنند. این ماجرا، وضعیت آشفته شهر را آشفته تر میکرد؛ چون معنیش این بود که باز افراد بیشتری از اهالی ثروتمندتر و بقیه فقیرتر میشدند.

به تدریج، آنهایی که وضعشان خوب شده بود و به گردش و تفریح روی پل روی آوردند، متوچه شدند که اگر به این وضع ادامه بدهند، به زودی ثروتشان ته میکشد و به این فکر افتادند که چطور است به عده ای از این فقیرها پول بدهیم که شبها به جای ما هم بروند دزدی ؟!!!

قراردادها بسته شد، دستمزدها تعیین و پورسانتهای هر طرف را هم مشخص کردند: آنها البته هنوز دزد بودند و در همین قرار و مدارها هم سعی میکردند سر هم کلاه بگذارند و هرکدام از طرفین به نحوی از دیگری چیزی بالا میکشید و آن دیگری هم از ...

اما همانطور که رسم اینگونه قراردادهاست، آنها که پولدارتر بودند و ثروتمندتر و تهیدستها عموماً فقیرتر میشدند. عده ای هم آنقدر ثروتمند شدند که دیگر برای ثروتمند ماندن، نه نیاز به دزدی مستقیم داشتند و نه اینکه کسی برایشان دزدی کند ولی مشکل اینجا بود که اگر دست از دزدی میکشیدند، فقیر میشدند؛ چون فقیرها در هر حال از آنها میدزدیدند.

فکری به خاطرشان رسید؛ آمدند و فقیرترین آدمها را استخدام کردند تا اموالشان را در مقابل دیگر فقیرها حفاظت کنند، اداره پلیس برپا شد و زندانها ساخته شد...!

به این ترتیب، چند سالی از آمدن مرد درستکار به شهر نگذشته بود که مردم دیگر از دزدیدن و دزدیده شدن حرفی به میان نمیاوردند، صحبتها حالا دیگر فقط از دارا و ندار بود؛ اما در واقع هنوز همه دزد بودند...


|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
موضوعات مرتبط: باشگاه کیوکشین کای کاراته کوثریزدسرچشمه زارچ , ,
برچسب‌ها: طنزی از ایتالو کالوینو ,
تاریخ : یک شنبه 25 فروردين 1391
نویسنده : پارسین

به طور معمول در گمانه زنی های باستان شناسی و باستان شناختی هنگامی که کاووشگران به روستا یا شهری مدفون شده در تاریخ می رسند، با جمع آوری اشیاء و اجساد نوع مدفون شدن نقطه باستانی را بازسازی می کنند.

اما در عصر معاصر و در دوران مدرن، روستای لبد در شهرستان کوهرنگ به یکباره ناپدید شد و زیر هزاران هزار خروار خاک در یک چشم به هم زدن برای همیشه تاریخ مدفون شد.

رانش زمین در نوروز بیش از چهارده سال پیش در کوهرنگ چهار محال و بختیاری یک روستا را برای همیشه بلعید و نشان داد انسان خاکی در برابر طبیعت همچنان ضعیف است.

انگار همین دیروز بود که در شهرستان کوهرنگ طبیعت خروشید و52 نفر از مردم روستای آبکار لبد را در یک شب بهاری در خاک فرو برد و زنان و مردان این روستا را در یک چشم برهم زدن در خواب ابدی فرو برد و اجساد آنان را در زیر هزاران هزار خروار خاک ناپدید کرد.

گل‌های بهار در کوهرنگ تازه جوانه زده بودند و بلبلان بر شاخه ساران ترانه می خوانند و مینی بوس از شهرکرد عازم کوهرنگ بود و حبیب در فکر این بود که وقتی به خانه رسید چگونه نوروز را به پدر و مادرش تبریک بگوید.

حبیب چند روزی مرخصی گرفته بود و برای خواهران کوچک خویش از شهر سوغات خریده بود تا به عنوان عیدانه ای به آنها داده باشد و در این اندیشه بود که در ایام چند روز مرخصی خود و تعطیلات نوروزی کمک حال پدر پیر خود باشد و گوسفندها را برای چرا به دامنه لبد ببرد.

خودرو کم کم به روستای محل سکونت خانواده حبیب نزدیک می شد و خستگی جاده های پیچ در پیچ و گردنه های دور را حبیب به شوق دیدار به فراموشی می سپرد که صدای راننده حبیب را به خود آورد.

حبیب نزدیکی های روستا پیاده شد و ساک بزرگ سفر را روی شانه انداخت تا بقیه راه را تا مقصد نهایی که منزل پدری اش بود با پای پیاده طی کند، هرچه که می دانست لباس هایش گلی خواهد شد.

باد صبحگاهان بهاری گونه های حبیب را نوازش می داد و حبیب سرشار از حس دیدار پدر و مادر خانواده در خود گم شده بود، که صدای شیون های بلند در دل دره ها طنین انداز شد و حبیب مات و مبهوت خشکش زد و از هوش رفت.

روستای آبکار لبد در فروردین ماه سال 1377 دریک شب بارانی بهار زیرآوار کوه برای همیشه مدفون شد و هرگز کسی از ساکنان مانده در خانه های آن روستا خبر دار نشد.

در آن حادثه تاریخی 52نفر از اهالی روستای لبد شهرستان کوهرنگ در زیر هزاران هزار تن خاک مدفون شدند و تنها از کل اهالی این روستا 13نفر که در آن شب در روستا نبودند زنده ماندند و حادثه ریزش و رانش کوه و مدفون شدن روستا ی لبد نیز از طریق روستاهای اطراف اعلام شد.

در سال 71 برای اهالی روستای لبد یک سایت و شهرک برای اسکان در نظرگرفته شده بود که آنان اسکان در این شهرک نپذیرفتند.

زمین لغزش یا رانش زمین، اژدهایی خفته و خاموش در دل خاک است که به یک چشم به هم زدن درست مثل زلزله بیدار می شود و هم چیز را ویران می کند و حتی رد پایی از خود به جایی نخواهد گذاشت.

به گزارش ایرنا، پدیده زمین لغزش براثر دخالت های مستقیم انسان و تاثیرگذاری بر فعل و انفعالات زمین رخ می دهد و اثرات بسیار جبران ناپذیری را نیز برجای خواهد داشت.

زمین لغزش به حرکت توده ای مواد تشکیل دهنده زمین از یک شیب به سمت پایین اطلاق می شود که به ناپایداری شیب نیز معروف است و عمده زمین لغزشها نیز درحاشیه راهها و مناطق شیب دار رخ می دهد.

میزان خسارات ناشی از وقوع زمین لغزش در ایران بیش از 127 هزار میلیارد ریال است و این میزان خسارات با ثبت چهار هزار و 900 مورد انواع زمین لغزش در مناطق مختلف کشور رخ داده و وقوع زمین لغزش در کشور سالانه به صورت مستقیم و غیرمستقیم 500 میلیارد ریال خسارت وارد می کند.

در لبد شهرستان کوهرنگ همه سال در نوروز دو تا سه نفر از بازماندگان آن حادثه شوم، به نزدیکی روستا می‌آیند و در آستانه کوه یاد فراموش شدگان لبد را برای همیشه گرامی می‌دارند.  برگرفته ازهمشهری انلاین


|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ : شنبه 20 فروردين 1391
نویسنده : پارسین
 

این ماجرا در خط هوایی TAM اتفاق افتاد

یک زن تقریباً پنجاه ساله ی سفید پوست به صندلی اش رسید

و دید مسافر کنارش یک مرد ساهپوست است با لحن عصبانی مهماندار پرواز را صدا کرد

مهماندار از او پرسید “مشکل چیه خانوم؟”

زن سفید پوست گفت:
“نمی توانی ببینی؟به من صندلی ای داده شده که کنار یک مرد سیاهپوست است
من نمی توانم کنارش بنشینم، شما باید صندلی مرا عوض کنید!”

مهماندار گفت: “خانوم لطفاً آروم باشید، متاسفانه تمامی صندلی ها پر هستند،
 اما من دوباره چک می کنم ببینم صندلی خالی پیدا می شود یا نه”

مهماندار رفت و چند دقیقه بعد برگشت و گفت: “خانوم، همانطور که گفتم تمامی صندلی ها در این قسمت اقتصادی پر هستند، من با کاپیتان هم صحبت کردم و او تایید کرد که تمامی صندلی ها در دسته اقتصادی پر هستند، ما تنها صندلی خالی در قسمت درجه یک داریم”

و قبل از اینکه زن سفید پوست چیزی بگویید مهماندار ادامه داد: “ببینید، خیلی معمول نیست که یک شرکت هواپیمایی به مسافر قسمت اقتصادی اجازه بدهد در صندلی قسمت درجه یک بنشیند، با اینحال، با توجه به شرایط، کاپیتان فکر می کند اینکه یک مسافر کنار یک مسافر افتضاح بنشیند ناخوشایند هست.”

و سپس مهماندار رو به مرد سیاهپوست کرد و گفت:

 “قربان این به ای معنی است که شما می توانید کیف اتان را بردارید
و به صندلی قسمت درجه یک که برای شما رزرو نموده ایم تشریف بیاورید…


تمامی مسافران اطراف که این صحنه را دیدند شوکه شدند و در حالی که کف می زدند از جای خود قیام کردند.

 

 

 


|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
برچسب‌ها: زن نژاد پرست ,
تاریخ : یک شنبه 20 فروردين 1391
نویسنده : پارسین

http://bmi.ir/Fa/uploadedFiles/MultimediaFiles/27-12-.swf

برای تماشای نمای داخلی موزه 100ساله بانک ملی روی فایل کلیک کنید


|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ : دو شنبه 19 فروردين 1391
نویسنده : پارسین

 حکایت اینگونه آغاز میشود که دو دوست قدیمی در حال عبور از بیابانی بودند. در حین سفر این دو سر موضوع کوچکی بحث میکنند و کار به جایی میرسد که یکی کنترل خشم خودش را از دست میدهد و سیلی محکمی به صورت دیگری میزند. دوست دوم که از شدت ضربه و درد سیلی شوکه شده بود بدون اینکه حرفی بزند روی شنهای بیابان نوشت:« امروز بهترین دوست زندگیم سیلی محکمی به صورتم زد.»آنها به راه خود ادامه دادند تا اینکه به درياچه ای رسیدند. تصمیم گرفتند در آب کمی شنا کنند تا هم از حرارت و گرمای کویر خلاص شوند و هم اتفاق پیش آمده را فراموش کنند. همچنانکه مشغول شنا بودند ناگهان همان دوستی که سیلی خورده بود حس کرد گرفتار باتلاق شده و گل و لای وی را به سمت پایین میکشد. شروع به داد و فریاد کرد و خلاصه دوستش وی را با هزار زحمت از آن مخمصه نجات داد. مرد که خود را از مرگ حتمی نجاتیافته دید، فوری مشغول شد و روی سنگ کنار آب به زحمت حک کرد:« امروز بهترین دوست زندگیم مرا از مرگ قطعی نجات داد. » دوستی که او را نجات داده بود وقتی حرارت و تلاش وی را برای حک کردن این مطلب دید با شگفتی پرسید:« وقتی به تو سیلی زدم روی شن نوشتی و حال که تو را نجات دادم روی سنگ حک میکنی؟»مرد پاسخ داد:
« وقتی دوستی تو را آزار میدهد آن را روی شن بنویس تا با وزش نسیم بخشش و عفو آرام و آهسته از قلبت پاک شود. ولی وقتی کسی در حق تو کار خوبی انجام داد، باید آنرا در سنگ حک کنی تا هیچ چیز قادر به محو کردن آن نباشد و همیشه خود را مدیون لطف وی بدانی.»
« یاد بگیریم آسیبها و رنجشها را در شن بنویسیم تا فراموش شود و خوبی و لطف دیگران را در سنگ حک کنیم تا هیچ گاه فراموش نشود.
 ما آمده ایم تا با زندگی کردن قیمت پیدا کنیم نه به هر قیمتی زندگی کنیم


|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
برچسب‌ها: شن وسنگ ,
آخرین مطالب

/
این سایت برگرفته ازسایتهای متنوع هست که مطالب به دلخواه انتخاب شده است